Ahmad Batebi Writes Open Letter: “Sister Shiva”


Human rights activist Ahmad Batebi writes an open letter about imprisoned human rights activist Shiva Nazar Ahari who is detained in Evin prison. Shiva’s court date is on September 4, 2010


“Sister Shiva”

By Ahmad Batebi
Translation Hamid Yaz for P2E

Sometimes you are forced to use words that you truly do not believe in, like “hero”. I have always been against creating heroes or praising them. To me, a hero is someone who is an idol or a role model that possesses no flaws. But each human being has flaws that makes him or her disqualified to be a hero; the same goes for all heroes that we read in stories, since we really do not know much about their real (personal) lives. Yet, sometimes you feel obligated to use these words even though you are against it. Because once in a while you find people that, even with their faults, cannot be disqualified from being called a hero, just like sister Shiva.

Shiva’s decency and conscientiousness is vast. The extent of her love attracts the youngest and the oldest and the oppressed. She has not been made a hero for nothing. What makes her a hero is the path of her life and her actions. Shiva is a different kind of hero from what you usually read in books. She is not unreachable and doesn’t only exist in the fantasy world of books. She is here, always close by. We have seen her many times, especially during the dark and difficult days.

Most prisoners remember that while everyone else was busy with their everyday lives, Shiva spent her own money to buy beautiful bouquets of flowers to take with her on visits to see families of prisoners so they would not feel alone or forgotten in their distress and suffering.

Many prisoners remember Shiva’s efforts and support for their freedom and wellbeing. The working children, the children without school, and the abandoned children were a big part of Shiva’s everyday life. Shiva was never after a position or any attention. She did not have any political affiliation to any groups. There was no red lines drawn in defending human rights.

Sometimes you need to use the word hero, not just to make a hero, but to acknowledge someone’s actions in life. Shiva is a hero, but I am afraid to call her by that name. Because in our society now, we make heroes and then we kill them. We idolize them one minute and the next minute we step on them.

In most societies Mother Teresa and Florence Nightingale are national heroes. I wish the same would happen in our society for our heroes. Sister Shiva is the sister of respect to our Iranian humanistic identity. She is the sister of human rights.

I praise Shiva’s parents. I cheer on sister Shiva, a human rights activist filled with integrity.





خواهر شیوانوشته شده توسط احمد باطبی
پنجشنبه 28 مرداد 1389 ساعت 06:21

گاهی اوقات مجبور میشوی از کلماتی استفاده کنی که اعتقاد چندانی به آن نداری ، مثل قهرمان . همیشه مخالف قهرمان سازی و قهرمان پروری بودم . به نظرم قهرمان یعنی آدمی که الگو و نمونه است ، بدون کمی و کاستی … ایراد و اشتباه … ولی هرانسانی دارای ضعف هایی است که او را از قهرمان شدن معاف میکند . در مورد قهرمان داستان ها هم همینطور است . کسی در مورد واقعیت زندگی آنها چیز زیاد نمیداند .
اماگاهی اوقات مجبور میشوی از کلماتی استفاده کنی که اعتقاد چندانی به آن نداری ، مثل قهرمان . اما مجبور میشوی … ، حتی اگر مخالف قهرمان سازی و قهرمان پروری باشی … ، قهرمان یعنی آدمی که الگو و نمونه است…، اما گاهی انسانهایی پیدا میشوند که با وجود کاستی های انسانی از قهرمان شدن معاف نمیشوند .
گاهی اوقات مجبور میشوی تا از کلماتی نظیر قهرمان استفاده کنی … ، حتی اگر مخالف قهرمان سازی و قهرمان پروری باشی … ، انسانهایی پیدا میشوند که بر عکس اعتقاد تو قهرمان میشوند … الگو و نمونه …حتی با کمی و کاستی های انسانی … ، در مورد آدمهایی مانند شیوا داستان این گونه است .
نه … مجبور نمیشوی … ، با کمال میل و برمنبای عاقل و منطق او را قهرمان می نامی . چون او را میشناسی ، و از واقعیت های زندگی او آگاهی …
به آدم ها یی مثل شیوا با کمال میل قهرمان میگویی ، اجباری در کار نیست ، با کمال میل میگویی ، منطقت این را میگوید ، چون او را میشناسی و می دانی که اگر او قهرمان نباشد ، پس چه کسی میتواند باشد ؟
شیوا جوان است . سن و سالی ندارد اما ، خیلی از سن و سال دار ها او را میشناسند . شرافت و وجدان او دامنه وسیعی دارد ، وسعت آغوشش جوان ترین تا پیرترین مظلومان را در خود جای داده است
باید قهرمان بگویی تا بتوانی واقعیت چیزی را بازگو کنی ، قهرمان . نه برای قهرمان سازی و قهرمان پروری … ، قهرمان را کسی نمی سازد و کسی پرورش نمیدهد . قهرمان ساختگی و پرورشی تقلبی است . قهرمان اصلی را خود قهرمان و زندگی و عملکرد او میسازد .
در مورد شیوا کمی و کاستی و ایراد و اشتباه ها ، او را از قهرمان شدن معاف نمیکند . او با قهرمان داستان ها فرق میکند . شیوا قهرمان افسانه ای داستان ها نیست که دست نیافتنی باشد . او همین نزدیکی ها است . او را بار ها دیده ایم … ، خصوصاَ در روزهای سخت و سیاه …
زندانیان سیاسی به یاد دارند روزهای سیاهی را که همه درگیر روزمره گی های زندگی بودند ، و شیوا با هزنیه شخصی خود ، گل های رنگارنگ دسته میکرد و به دیدار خانواده های آنان میرفت . تا مبادا غم فراموشی در دلشان حاکم شود .
کمتر زندانی است که ، تقلا و شوق شیوا را برای آزادی و حمایت از خود را در ذهن به یادگار نداشته باشد . کودکان کار ، کودکان بی مدرسه ، کودکان بی سر پرست و … ، این ها بخشی از واقعیت های زندگی شیوا هستند . شیوایی که نه در پی پست و مقام و شهرت بود ، و نه در بند خط و ربط سیاسی و یا در قید خط قرمز در دفاع از حقوق انسانها …
گاهی اوقات مجبور میشوی از کلماتی مثل قهرمان استفاده کنی . نه برای قهرمان سازی و قهرمان پروری . فقط برای خطاب کردن آدمی که الگو و نمونه است…
او قهرمان است اما میترسم با این عنوان خطابش کنم . در جامعه ی قهرمان پرور و قهرمان کش ، یک قهرمان را تا اوج بالا میبرد و یکباره باره با مغز به زمین میکوبند .
سرنوشت شیوا در جوامع دیگر متفاوت بود ، آنها از قهرمانان خود فلورانس نایتینگل و مادر ترزا میسازند و به عنوان افتخار ملی به آن میبالند ، کاش همین اتفاق هم برای قهرمانان ما بیافتاد ، خواهر شیوا … ، خواهر احترام به هویت انسانی ایرانیان ،… خواهر شیوا ، خواهر حقوق بشر .
به پدر ومادرش صد بار آفرین میگویم و برای شیوا هورا میکشم ، برای قهرمانم هورا میکشم ، برای دختر انسانیت ، شرف و وجدان … ، خواهر شیوا

0 comments:

Post a Comment

top