Kalameh Website
Parvin Jamalzadeh who was arrested after post-election events and has been detained in Evin Prison since December 27, 2009 was sentenced to eight years and six months of prison.
She was charged with acting against national security by assembling and conspiring, disrupting public order, insulting sanctities and insulting the leader. Despite her strong denial of all the charges, Judge Salavati, the head of the 15th branch of the Tehran Revolutionary Court sentenced her to eight yeKalameh Website ars and six months of prison.
This is while only a few weeks ago, Tehran Prosecutor Jafari Dolat Abadi expressed surprise that this political prisoner was still being detained and promised her that she would be released soon under suitable conditions. The Tehran Prosecutor also told her that in light of her case, a heavy sentence would not be issued for her. But contrary to what the Public Prosecutor of Tehran said, she received a heavy sentence.
This sentence was announced to this resident of Tehran yesterday which came as a surprise to her, her lawyer and her family. From the beginning of this (Persian) month, Parvin Jamalzadeh who is currently in the female cellblock in Evin Prison has been in poor physical health but relevant officials refuse to give her medical attention.
She was charged with acting against national security by assembling and conspiring, disrupting public order, insulting sanctities and insulting the leader. Despite her strong denial of all the charges, Judge Salavati, the head of the 15th branch of the Tehran Revolutionary Court sentenced her to eight yeKalameh Website ars and six months of prison.
This is while only a few weeks ago, Tehran Prosecutor Jafari Dolat Abadi expressed surprise that this political prisoner was still being detained and promised her that she would be released soon under suitable conditions. The Tehran Prosecutor also told her that in light of her case, a heavy sentence would not be issued for her. But contrary to what the Public Prosecutor of Tehran said, she received a heavy sentence.
This sentence was announced to this resident of Tehran yesterday which came as a surprise to her, her lawyer and her family. From the beginning of this (Persian) month, Parvin Jamalzadeh who is currently in the female cellblock in Evin Prison has been in poor physical health but relevant officials refuse to give her medical attention.
جرس:" زندانیان بی مرخصی اصطلاح جالبی است که یک خبرنگار به کار می گیرد تا توجه مردم را نسبت به آن دسته از زندانیان سیاسی که تا کنون به مرخصی نیامده اند جلب بکند اما ظاهرا فراموش کردید که «زندانیان بی مرخصی» فقط روزنامه نگاران نیستند، همکلاسی من نه روزنامه نگار است، نه فعال سیاسی، نه هنرمند است و نه آدم سرشناس، او حتی دانشجو هم نبود و تازه می خواست امتحان کنکور بدهد اما از روز عاشورا تا کنون در زندان است. پروین جواد زاده فقط ۲۲ سال دارد. او هم خانواده ای دارد که تا کنون هیچ یک از شما روزنامه نگاران به سراغش نرفتید تا بپرسید دخترش را به چه جرمی به هشت سال و نیم زندان محکوم کرده اند و چرا بعد از هفت ماه حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است".
متن بالا ایمیل گلایه آمیز یک شهروند ایرانی است که می گوید همکلاسی او از ششم دی ماه دستگیر شده و تا کنون در زندان به سر می برد. همکلاسی پروین جواد زاده به سکوت رسانه ای در برابر زندانیان گمنام انتقاد دارد و این دختر جوان در بند را به عنوان نمونه ای از زندانیان گمنام معرفی می کند که تاکنون هیچ یک از رسانه ها سراغ خانواده او نرفته اند و گفتگویی از آنان را منتشر نکرده اند. هشتم تیر ماه سال جاری دادگاهی که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده بود، پروین جواد زاده را به هشت سال و نیم زندان محکوم کرده است، این در حالیست که به گفته خانواده وی دادستان تهران وعده داده بود که وی را به زودی آزاد خواهد کرد.خانواده پروین جواد زده تا کنون با امید به اینکه سکوت رسانه ای و عدم مصاحبه با رسانه ها شاید بتواند وضعیت دخترشان را بر اساس قول های مساعد دادستانی روشن کند، ماجرای سه ماه انفرادی و فشار ها و مخالفت ها برای مرخصی وی را رسانه ای نکردند. گفتگوی جرس را با مادر پروین جواد زاده در مورد ماجرای شب بازداشت و شوک آنها در برابر حکم سنگین اعدام تا هشت سال و نیم زندان برای یک دختر ۲۲ ساله را بخوانید:خانم جواد زاده باخبر شدیم که دختر شما را به هشت سال و نیم زندان محکوم کرده اند، آیا شما هم در جلسه دادگاه حضور داشتید؟یک بار از خود دادستانی به من زنگ زدند، من رفتم و جلوی خود من آقای جعفری دولت آبادی به قاضی صلواتی زنگ زد و گفت این دختر جوان است حالا یک کاری انجام داده شما به ایشان یک مرخصی بدهد بگذارید بیاید بیرون و بعد هم به ما آنقدر امید داد که ما فکر کردیم آزاد می شود اما ناگهان دیدیم که هشت سال و نیم زندان برایش بریدند که واقعا به ما شوک وارد شد. مگر جرمش چه بود، یک دختر جوان که فعالیت سیاسی هم نداشته و دیپلم داشت و تازه می خواست امتحان کنکور بدهد، خیلی های دیگر روز عاشورا در راهپیمایی شرکت کردند، دختر من هم جوان بود و رفت اما آیا این عادلانه است که چنین حکم سنگینی را برایش صادر کنند. برخی از زندانیانی که در عاشورا دستگیر شده بودند را به اتهام توهین به مقدسات و به عنوان محارب مورد محاکمه قرار دادند، اتهام دختر شما در دادگاه چه بود؟وقتی رفتم دادگاه اول دیدم برای دخترم حکم اعدام صادر کردند، هر کسی مادر باشد می داند که آن لحظه چه حالی به آدم دست می دهد وقتی می بیند از یک طرف به ما می گویند سر و صدا نکنید، کار رسانه ای نکنید، تازه برای آزادی امید داده بودند و از طرف دیگر حکم اعدام صادر می کنند. خیلی دلم شکست وقتی دیدم پروین را به اتهام شرکت در تجمعات، توهین به مقامات و مقدسات و همچنین شرکت در راهپیمایی روز عاشورا و تشویش اذهان عمومی محکوم به هشت سال و نیم زندان کردند. وقتی هم به قاضی اعتراض کردم به من گفت: شما آدم های ناشکری هستید همان بهتر که حکم اعدام برای دخترتان صادر می کردم تا هم خیال شما راحت می شد و هم خیال ما.چه کسی به شما گفته بودند در مورد وضعیت پروین اطلاع رسانی نکنید؟همان شب که آمدند پروین را بردند به ما گفتند، سر و صدا نکنید، با هیچ کس مصاحبه نکنید.ممکن است کمی توضیح دهید شب عاشورا چه کسانی به خانه شما آمدند و چگونه دخترتان را دستگیر کردند؟نمی دانم آنها در مورد یک دختر بیست و دوساله چه فکر کرده بودند که یک تیم را فرستاده بودند خانه ما. پروین کسی نبود، یک جوان مثل همه جوان های کشور بود که در اینترنت یک چیزهایی نوشته بود و در روز عاشورا هم مثل خیلی های دیگر در راهپیمایی شرکت کرده بود ولی وقتی آمدند دستگیرش کنند تمام خانه ما را وحشت گرفته بود. من ترس را توی چشم های دختر جوانم می دیدم. چند مامور برای دستگیری دخترتان آمده بودند؟از جلوی حیاط خانه تا جلوی در اتاق های ما مامور ایستاده بود. هشت تا مرد به همراه یک زن مسن ساعت یازده شب آمدند تا یک دختر ۲۲ ساله را دستگیر کنند. کتاب ها و کامپیتر پروین را بردند و همان شب هم به ما گفتند حق ندارید خبر رسانی کنید. بعدها کتاب های پروین را به ما برگرداندند و ما هم نمی خواستیم وضعیت پروین را بدتر کنیم و فکر کردیم وقتی دیدند پروین کاری نکرده، حتما آزادش می کنند . همان شب دستگیری خودشان گفته بودند ده روز دیگر آزاد می کنند ولی الان دیگر دارد ماه هفتم هم می رسد و از پروین هیچ خبری نشد فکر می کنید چرا به پروین مرخصی نداده اند؟نمی دانم واقعا. ما که تا هشتاد و یک روز هیچ خبری از دخترم نداشتیم. یعنی نزدیک به سه ماه در انفرادی بود. حتی مرخصی هم ندادند که حداقل عید نوروز کنارمان باشد. یک روز آنقدر گریه کردم ، گفتم شما را به خدا حداقل بگذارید هفته ای یک بار به ما زنگ بزند، از آن به بعد به مدت یک ماه، یک روز در میان زنگ می زد اما بعد همان روال گذشته را تکرار کرده بودند.ظاهرا وضعیت سلامتی دخترتان در زندان مساعد نیست. درست است؟یک دختر مریض و ضعیف را وقتی بگذارند انفرادی می دانید چه بلایی بر سر جسم و روح او می آید؟ پروین دچار کم خونی شدید است و حالا با این فشارها ناراحتی قلبی هم پیدا کرده، دندان هایش کاملا خراب شده است. این هفت ماه به شما و پدرش چگونه گذشت؟خیلی سخت. با آنکه پروین سعی می کند به ما روحیه بدهد اما سخت می گذرد. این بچه اصلا سابقه سیاسی نداشت و من نمی دانم چرا با جوان مملکت کاری می کنند که همه امیدش به زندگی را از دست بدهد. البته آخرین بار که او را دیدم روحیه اش خوب بود شاید هم چون من خودم مریض دیابتی هستم مراعات حال مرا می کرد.حرف آخر...می دانم که بچه من تنها نیست. وقتی می روم دادسرا این همه خانواده را می بینم که دنبال عزیزان خودشان می گردند با خودم می گویم اینها هم مثل بچه های من هستند. می دانم دردی که من به عنوان یک مادر می کشم را این روزها مادرهای زیادی دارند می کشند و از خدا می خواهم همه ملت را نجات دهد، امیدوارم همه بچه ها آزاد شوند و دختر من هم تکلیفش روشن شود. الان پرونده پروین در مرحله تجدید نظر است، هنوز به آزادی دختر بیگناهم امید دارم. حکم هشت سال و نیم زندان را حتی برای فعالینی که چندین سال کار سیاسی کرده اند هم صادر نمی کنند تا چه رسد به یک دختر جوان بیست و ساله. امیدم به خداستبا تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید..
0 comments:
Post a Comment