The clerical regime has sentenced a prisoner to death in the southern province of Boushehr. Amir Abbas Tavakoli Borazjani is a member of a well-known family in Bushehr who along with his brother was arrested two years ago during a violent raid by the regime for beating and killing an agent of the State Security Forces (SSF) and carrying a weapon. During the violent SSF raid, the mother of the family, Ms. Soudabeh Shadpour, 50, was shot in the neck.
Amir’s brother, Hossein, died under torture on July 27, 2008, while in prison about a month after his arrest.
According to obtained reports, Mr. Tavakoli Borazjani is being held at Gohardasht prison and is being subjected to torture. He is known to rise up in defense of prisoners against attacks by guards, which leads to his torture.
Regime intelligence agents have reportedly visited the Tavakoli Borazjani family threatening them not to reveal the facts of their son’s case in court.
The judge who sentenced Amir Abbas to death is identified as Nourollah Azizi who according to his own admissions in the regime’s media has signed the death sentences of 3,500 people
یک زندانی با نسبت دادن اتهامات دروغین محکوم به اعدام شد
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی امیر عباس توکلی برازجانی به اتهامات دروغین درگیری و قتل نیروی انتظامی و سایر اتهامات بی اساس پس از محاکمه در شعبه 71 کیفری دادگاه تهران محاکمه و محکوم به اعدام شد.
روز سه شنبه 26 مردادماه بدون اطلاع قبلی زندانی امیر عباس توکلی برازجانی که به اتهام درگیری با نیروی انتظامی بیش از 2 سال است که در بند 6 زندان گوهردشت کرج زندانی می باشد به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برده شد و توسط فردی بنام نورالله عزيزمحمدي مورد محاکمه قرار گرفت.
یک زندانی با نسبت دادن اتهامات دروغین محکوم به اعدام شد
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی امیر عباس توکلی برازجانی به اتهامات دروغین درگیری و قتل نیروی انتظامی و سایر اتهامات بی اساس پس از محاکمه در شعبه 71 کیفری دادگاه تهران محاکمه و محکوم به اعدام شد.
روز سه شنبه 26 مردادماه بدون اطلاع قبلی زندانی امیر عباس توکلی برازجانی که به اتهام درگیری با نیروی انتظامی بیش از 2 سال است که در بند 6 زندان گوهردشت کرج زندانی می باشد به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برده شد و توسط فردی بنام نورالله عزيزمحمدي مورد محاکمه قرار گرفت.
اتهامات دروغینی که به آقای توکلی نسبت داده اند عبارتند از؛ مشاركت در قتل یکی از افراد نیروی انتظامی، 5 فقره سرقت مسلحانه و غيرمسلحانه ، نگهداري و حمل سلاح و مهمات، اعتياد و ايراد ضرب و جرح مأمور نيروي انتظامي می باشد.
در دادگاه نمایشی اقدام به جمع آوری تعدادی از شاکیان به اصطلاح خصوصی علیه آقای امیر عباس توکلی برازجانی نموده اند که تحت عنوان صاحبان آژانس مسافرتی،سوپر مارکت و یک سرباز که گفته می شود در درگیری زخمی شده است نمودند.سرباز مربوطه در آنجا اعتراف کرد که آقای توکلی باعث زخمی شدن او نبوده است و سایر شاکیان خصوصی جمع آوری شده در دادگاه عنوان کردند که به دلیل داشتن ماسک بر چهره نمی توانستند هویت او را تایید کنند که وی در این جرائم شرکت داشته است.
همزمان با تشکیل دادگاه گروه فیلم برداری و عکاسی تلویزیون و رسانه های دولتی مانند فارس و ایرنا و... در آنجا حضور داشتند و از آقای عباس توکلی برازجانی عکس و فیلم می گرفتند و کارگردانی مجرم سازی را در رسانه های دولتی بهده داشتند.
رئیس دادگاه قاضی نورالله عزیز محمدی (پیش از این طی مصاحبه ای با روزنامه های دولتی صدور 3500 حکم اعدام را از افتخارات خود می داند) به آقای عباس توکلی برازجانی اجازه دفاع از خود نمی داد و هنگامی که با دلیل و مدرک اتهامات ادعا شده را رد می کرد به او می گفت که تو داری سفسطه بازی می کنی.عزیز محمدی همچنین اتهام سرقت مسلحانه از بانک را علیه او بکار برده بود در صورتی که باید شاکی او دولت می بود و به این خاطر در دادگاه انقلاب مورد محاکمه قرار می گرفت و یا فیلم های سینمایی و شناسنامه و پاسپورت شخصی آنها را به عنوان مدارک اتهام علیه او بکار برده بودند.
آقای توکلی از خانواده های شناخته شده و مورد احترام در استان بوشهر بودند و از امکانات مالی نسبتا کافی برخوردارهستند. عزیز محمدی همچنین او را متهم به اعتیاد کرده بود در صورتیکه او حتی سیگار هم نمی کشد. نسبت دادن اتهامات دروغین و بی اساس جهت صدور حکم اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه است.
همان روز و پس از پایان محاکمه رسانه های دولتی گزارشهای دروغینی از دادگاه و علیه آقای توکلی انتشار دادند و محکومیت او را اعلام کردند که به قرار زیر می باشد: قصاص، به خاطر قتل عمد - 10 سال حبس به خاطر سرقت مسلحانه - تحمل 74 ضربه شلاق و رد اموال سرقتي.
آقای توکلی در جریان یورش به معلم زندانی آقای رسول بداقی در زندان گوهردشت کرج به دفاع از او برخواست که پس از آن به دفتر علی محمدی و اطلاعات زندان فراخونده شد و مورد تهدید آنها قرار گرفت.
در تاریخ 18 شهریور ماه 88 خانم مهین شادپور(مادر عباس و حسین توکلی) 62 ساله توسط سرگرد پاسدار نریمانی احضار شده بود و خانم شادپور را مورد تهدید قرار داد که باید برگه ای امضاء کند که در این برگه نوشته شده است که فرزندش امیر حسین توکلی برازجانی 33 ساله بصورت طبیعی فوت نموده است و از هیچ کسی شکایتی ندارد.
همچنین سه نفر از مامورین وزارت اطلاعات سه شنبه شب 26 مرداد ماه به منزل خانم سودابه شاهپور مراجعه کردند و او را تهدید نمودند که نسبت به اصابت گلوله به گردنشان در دادگاه نباید اشاره ای نماید در غیر اینصورت او را به جرم گرویدن به مسحیت مرتد خوانده و اعدام خواهند کرد آنها همچنین او را تهدید کردند که که فرزندت،پسر خواهرت هم هستند باید خیلی مواظب رفتار خودت باشی .
لازم به یادآوری است 27 تیر ماه 1387 مامورین نیروی انتظامی با یورش به 2 آپارتمان مسکونی خانواده توکلی برازجانی و شلیک به آنها خانم سودابه شادپور 50 ساله از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.آقای عباس توکلی برازجانی و بردارش حسین توکلی برازجانی در مقابل چشمان سایر اعضاء خانواده مورد ضرب وشتم شدید قرار گرفتند و چند ساعت در منزل شخصی آنها مورد شکنجه قرار گرفتند . این یورش در نیمه های شب صورت گرفت در حالی که خانم ها و فرزندان آنها در حال استراحت بودند. و آنها در مقابل چشمان پاسداران مجبوربه عوض کردن لباسهای خود بودند و به آنها فحشهای غیر اخلاقی میدادند . پس از آن تقریبا تمامی اعضای خانواده دستگیرو به آگاهی شاپور انتقال دادند: تناز ابوالحسنی احمدی 16 ساله/خسرو قائدی 17 ساله /مهنابا توکلی برازجانی 26 ساله/فاطمه فراهانی واشکانی/سودابه شادپور 50 ساله /عباس توکلی برازجانی 38 ساله /حسین توکلی برازجانی 33 ساله / محسن
آنها تحت شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی قرار گرفتند که به قرار زیر می باشد: با انبر دست پوست نقاط حساس را فشار دادن و حتی زخمی کردند /به مدت طولانی با باطوم و سایر اشیائ زندانی را مورد شکنجه قرار دادن / ازپشت دست بند و پابند زدن / جوجه کباب کردن /آویزان کردن به مدت طولانی تا زمانی که زندانی بیهوش شود/ در عطش نگه داشتن زندانی به مدت طولانی / د ر طی 24 ساعت زندانی فقط 2 بار حق استفاده از دستشوئی دارد/ تهدید به تجاوز به خانم هایی که دستگیر شدن توسط قاضی پرونده بنام روشن/هنگام شکنجه کیسه بر روی صورت زندانی کشیدن/ پریدن روی دست زندانی با پا در حالی که دستبند به دست زندانی است/ سایر اعضای خانواده یا شاهد شکنجه بستگان خود هستند و یا صدای زجه و ناله های آنها را می شنیدند .
آقای حسین توکلی برزاجانی 33 ساله در اثر شکنجه های قرون وسطائی و وحشیانه و مستمر در حالی که تمامی بدن او سیاه شده بود.در 6 مردادماه 1387 در سلول کناری برادرش آقای عباس توکلی زندانی بود او صدای شکنجه کردن و زجه های برادرش را می شنید و بعد از مدتی صدای وی قطع شد و هیاهوی پاسداربنده ها که می گفتند: مُرد او ُمرد را می شنید. و بدین طریق این زندانی را به قتل رسید
یک زندانی با نسبت دادن اتهامات دروغین محکوم به اعدام شد
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی امیر عباس توکلی برازجانی به اتهامات دروغین درگیری و قتل نیروی انتظامی و سایر اتهامات بی اساس پس از محاکمه در شعبه 71 کیفری دادگاه تهران محاکمه و محکوم به اعدام شد.
روز سه شنبه 26 مردادماه بدون اطلاع قبلی زندانی امیر عباس توکلی برازجانی که به اتهام درگیری با نیروی انتظامی بیش از 2 سال است که در بند 6 زندان گوهردشت کرج زندانی می باشد به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برده شد و توسط فردی بنام نورالله عزيزمحمدي مورد محاکمه قرار گرفت.
اتهامات دروغینی که به آقای توکلی نسبت داده اند عبارتند از؛ مشاركت در قتل یکی از افراد نیروی انتظامی، 5 فقره سرقت مسلحانه و غيرمسلحانه ، نگهداري و حمل سلاح و مهمات، اعتياد و ايراد ضرب و جرح مأمور نيروي انتظامي می باشد.
در دادگاه نمایشی اقدام به جمع آوری تعدادی از شاکیان به اصطلاح خصوصی علیه آقای امیر عباس توکلی برازجانی نموده اند که تحت عنوان صاحبان آژانس مسافرتی،سوپر مارکت و یک سرباز که گفته می شود در درگیری زخمی شده است نمودند.سرباز مربوطه در آنجا اعتراف کرد که آقای توکلی باعث زخمی شدن او نبوده است و سایر شاکیان خصوصی جمع آوری شده در دادگاه عنوان کردند که به دلیل داشتن ماسک بر چهره نمی توانستند هویت او را تایید کنند که وی در این جرائم شرکت داشته است.
همزمان با تشکیل دادگاه گروه فیلم برداری و عکاسی تلویزیون و رسانه های دولتی مانند فارس و ایرنا و... در آنجا حضور داشتند و از آقای عباس توکلی برازجانی عکس و فیلم می گرفتند و کارگردانی مجرم سازی را در رسانه های دولتی بهده داشتند.
رئیس دادگاه قاضی نورالله عزیز محمدی (پیش از این طی مصاحبه ای با روزنامه های دولتی صدور 3500 حکم اعدام را از افتخارات خود می داند) به آقای عباس توکلی برازجانی اجازه دفاع از خود نمی داد و هنگامی که با دلیل و مدرک اتهامات ادعا شده را رد می کرد به او می گفت که تو داری سفسطه بازی می کنی.عزیز محمدی همچنین اتهام سرقت مسلحانه از بانک را علیه او بکار برده بود در صورتی که باید شاکی او دولت می بود و به این خاطر در دادگاه انقلاب مورد محاکمه قرار می گرفت و یا فیلم های سینمایی و شناسنامه و پاسپورت شخصی آنها را به عنوان مدارک اتهام علیه او بکار برده بودند.
آقای توکلی از خانواده های شناخته شده و مورد احترام در استان بوشهر بودند و از امکانات مالی نسبتا کافی برخوردارهستند. عزیز محمدی همچنین او را متهم به اعتیاد کرده بود در صورتیکه او حتی سیگار هم نمی کشد. نسبت دادن اتهامات دروغین و بی اساس جهت صدور حکم اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه است.
همان روز و پس از پایان محاکمه رسانه های دولتی گزارشهای دروغینی از دادگاه و علیه آقای توکلی انتشار دادند و محکومیت او را اعلام کردند که به قرار زیر می باشد: قصاص، به خاطر قتل عمد - 10 سال حبس به خاطر سرقت مسلحانه - تحمل 74 ضربه شلاق و رد اموال سرقتي.
آقای توکلی در جریان یورش به معلم زندانی آقای رسول بداقی در زندان گوهردشت کرج به دفاع از او برخواست که پس از آن به دفتر علی محمدی و اطلاعات زندان فراخونده شد و مورد تهدید آنها قرار گرفت.
در تاریخ 18 شهریور ماه 88 خانم مهین شادپور(مادر عباس و حسین توکلی) 62 ساله توسط سرگرد پاسدار نریمانی احضار شده بود و خانم شادپور را مورد تهدید قرار داد که باید برگه ای امضاء کند که در این برگه نوشته شده است که فرزندش امیر حسین توکلی برازجانی 33 ساله بصورت طبیعی فوت نموده است و از هیچ کسی شکایتی ندارد.
همچنین سه نفر از مامورین وزارت اطلاعات سه شنبه شب 26 مرداد ماه به منزل خانم سودابه شاهپور مراجعه کردند و او را تهدید نمودند که نسبت به اصابت گلوله به گردنشان در دادگاه نباید اشاره ای نماید در غیر اینصورت او را به جرم گرویدن به مسحیت مرتد خوانده و اعدام خواهند کرد آنها همچنین او را تهدید کردند که که فرزندت،پسر خواهرت هم هستند باید خیلی مواظب رفتار خودت باشی .
لازم به یادآوری است 27 تیر ماه 1387 مامورین نیروی انتظامی با یورش به 2 آپارتمان مسکونی خانواده توکلی برازجانی و شلیک به آنها خانم سودابه شادپور 50 ساله از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.آقای عباس توکلی برازجانی و بردارش حسین توکلی برازجانی در مقابل چشمان سایر اعضاء خانواده مورد ضرب وشتم شدید قرار گرفتند و چند ساعت در منزل شخصی آنها مورد شکنجه قرار گرفتند . این یورش در نیمه های شب صورت گرفت در حالی که خانم ها و فرزندان آنها در حال استراحت بودند. و آنها در مقابل چشمان پاسداران مجبوربه عوض کردن لباسهای خود بودند و به آنها فحشهای غیر اخلاقی میدادند . پس از آن تقریبا تمامی اعضای خانواده دستگیرو به آگاهی شاپور انتقال دادند: تناز ابوالحسنی احمدی 16 ساله/خسرو قائدی 17 ساله /مهنابا توکلی برازجانی 26 ساله/فاطمه فراهانی واشکانی/سودابه شادپور 50 ساله /عباس توکلی برازجانی 38 ساله /حسین توکلی برازجانی 33 ساله / محسن
آنها تحت شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی قرار گرفتند که به قرار زیر می باشد: با انبر دست پوست نقاط حساس را فشار دادن و حتی زخمی کردند /به مدت طولانی با باطوم و سایر اشیائ زندانی را مورد شکنجه قرار دادن / ازپشت دست بند و پابند زدن / جوجه کباب کردن /آویزان کردن به مدت طولانی تا زمانی که زندانی بیهوش شود/ در عطش نگه داشتن زندانی به مدت طولانی / د ر طی 24 ساعت زندانی فقط 2 بار حق استفاده از دستشوئی دارد/ تهدید به تجاوز به خانم هایی که دستگیر شدن توسط قاضی پرونده بنام روشن/هنگام شکنجه کیسه بر روی صورت زندانی کشیدن/ پریدن روی دست زندانی با پا در حالی که دستبند به دست زندانی است/ سایر اعضای خانواده یا شاهد شکنجه بستگان خود هستند و یا صدای زجه و ناله های آنها را می شنیدند .
آقای حسین توکلی برزاجانی 33 ساله در اثر شکنجه های قرون وسطائی و وحشیانه و مستمر در حالی که تمامی بدن او سیاه شده بود.در 6 مردادماه 1387 در سلول کناری برادرش آقای عباس توکلی زندانی بود او صدای شکنجه کردن و زجه های برادرش را می شنید و بعد از مدتی صدای وی قطع شد و هیاهوی پاسداربنده ها که می گفتند: مُرد او ُمرد را می شنید. و بدین طریق این زندانی را به قتل رسید.
.
افرادی که دستور دهنده و شکنجه کننده زندانیان بیدفاع بودند ؛سرهنگ پاسدار مرتضی رستمی نیا رئیس بازداشتگاه ،سرهنگ پاسدار کرمی، سرهنگ پاسدار مدحی و افراد تحت فرمان آنها بودند.
0 comments:
Post a Comment